ابن شهرآشوب
تاریخ تولد : 1399/04/18
ابن شهرآشوب
ابوجعفر، محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش ساروی مازندرانی ملقب به رشیدالّدین و عزالدّین و مشهور به اِبنِ شَهْرْآشوب (۴۸۹–۱۶ شعبان ۵۸۸ هجری قمری، ۴۷۵ یا ۴۷۶–۱۲ شهریور ۵۷۱ هجری خورشیدی، ۱۰۹۶–۲۷ اوت ۱۱۹۲ میلادی)، مفسر، محدث، ادیب و فقیه بزرگ شیعه است.
زندگینامه
زادن و کودکی
از نسبت (سَرَوی( که به وی، پدر و جدش دادهاند، برمیآید که اصل این خاندان از ساری مازندران بودهاست. این فقیه فرزانه در جمادیالثانی سال ۴۸۸ ق (خرداد یا تیر ۴۷۴ خ) (و به گفتاری در ۴۸۹ ق) زاده شد. وی از کودکی به دانشآموزی پرداخت، چنانکه در هشتسالگی قرآن را از بر میدانسته است.
دوران بزرگسالی و سفرها
دربارهٔ سفرهای علمیاش تنها به این نکته اشاره شده که در پی درگیری با فرماندار مازندران، آنجا را ترک کرده راه بغداد سپَردهاست. ورودش به بغداد در ایام خلافت مقتفی (۵۱۴/۱۵–۵۳۸/۳۹ خورشیدی) بود. وی در این شهر به اندرز و مناظره پرداخت و نزد خلیفه ارجی یافت، ولی پس از مدتی اقامت در بغداد آن شهر را فروهشته به موصل و سپس به حلب رفت. از بررسی مشایخ ابن شهرآشوب در مقدمهٔ مناقب وی برمیآید که پیش از ترک مازندران سفرهایی به خراسان کردهاست: از شنید وی از فتال نیشابوری که در ۵۰۸ ق برابر ۴۹۳/۹۴ درگذشته، میتوان نتیجه گرفت که ابن شهرآشوب اندکی پیش از این تاریخ در نیشابور بودهاست. همچنین استماعش از شحامی و روایت مسند ابویعلی از او، با عنایت به این که شحامی روایت مسندها را از حدود ۵۱۳ ق یا ۴۹۳ ه.ش در نیشابور آغاز کرده و تا هنگام وفات (۵۳۳ ق یا ۵۱۷/۱۸ ه. ش) ادامه دادهاست، میتوان دریافت که در این میان سفری دیگر به نیشابور کردهاست. روایت مستقیم الکشاف زمخشری و مجمع البیان تفرشی (تبرسی) مینماید که وی در سالهای ۵۲۸ (۵۱۲/۱۳) تا ۵۳۸ (۵۲۲/۲۳) بین تألیف الکشاف و وفات زمخشری، ظاهراً در خوارزم باش دیدار کرده و نیز پس از ۵۳۶ ق (۵۲۰/۲۱ خورشیدی)-سالی که تفرشی از تألیف مجمع البیان آسوده شد- در سبزوار با او دیدار کردهاست.
ابن شهرآشوب پس از سالیانی اقامت در حوزههای علمیهٔ ایران و استفاده از محضر دانشمندان و استادان بزرگ و مسافرتهای علمی در سرزمینهای مختلف ایران (مازندران، مشهد مقدّس، نیشابور، سبزوار، ری، کاشان، اصفهان و همدان) در سال ۵۴۷ ق. با کولهباری از دانش و معنویت از شهر همدان به بغداد ره سپَرد. وی در بغداد که پایتخت عباسیان و مشهورترین مرکز علوم اسلامی آن روزگار بود و دانشمندان بسیاری درش زندگی میکردند اقامت گزید و به آموزش دادن دانشها و فنون مختلف پرداخت و هم در آن رشتهها کتابها نوشت. ابن شهرآشوب در همان سالهای جوانی که در ایران و عراق تحصیل میکرد، آموزش هم میداد. وی هر علمی از علوم اسلامی را که به حدّ کمال دارا بود، شروع به تدریس آن علم میکرد.
همچنین از شنیدش از ابوالحسن بیهقی و شوهانی برمیآید که در بیهق و مشهد نیز بودهاست. ابن شهرآشوب سفرهایی نیز به مناطق مرکزی ایران کرده که به احتمال قوی در مسیر وی از مازندران به بغداد بودهاست، زیرا استماعش از ابوالفتوح رازی، سید فضلالله راوندی، ابوشکر صفار و ابوالعلای همدانی و برخی دیگر از مشایخ مذکور در مقدمهٔ مناقب، نشان میدهد که ظاهراً و در مواردی مطمئناً به ری، کاشان، اصفهان و همدان سفر کرده و از قراین گوناگون از جمله این نکته که ابوالعلا تنها در ۵۴۶ (۵۳۰/۳۱) تا ۵۴۸ (۵۳۲) در همدان بوده، مینماید که این دورهٔ سفر در حوالی ۵۴۷ ق (۵۳۱تقریباً خورشیدی) بودهاست. ابن شهرآشوب گویا پیرامون همین سالها پس از ترک همدان وارد بغداد شده و به هر حال ورودش به بغداد -چنانکه گذشت- در دوران خلافت مقتفی بودهاست.
شنید وی از ابوالوقت سجری نشان میدهد که تا سالهای ۵۵۲–۵۵۳ ق (۵۵۲–۵۵۴ ه. ش) در این شهر ساکن بوده و انگار تا زمان خلافت مستضی نیز در بغداد میزیستهاست.
با اینکه در زمان ابن شهرآشوب دانشمندان و عالمان بزرگی وجود داشتهاند که مورد احترام مردم و از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند، در این میان ابن شهرآشوب امتیاز و برجستگی خاصّی داشت و مقام علمی و موفقیتش از دیگران نمایانتر بود. او به هر شهری از مملکتهای اسلامی دارای حوزهٔ علمیه که میرفت، سرآمدشان میگشت و کار آموختن به دیگران و بحث و پرورش شاگردان را جدی و چشمگیرتر آغاز میکرد.
در دوران خلافت مستضی به خاطر کوشش در گسترش باورها و افکار حنبلی و اقتدار علمای حنبلی، بغداد دیگر جای خوبی نبود، در واقع نخستهای دوران خلافت مستضیئ ابن شهرآشوب در بغداد بود و مستضیئی در تقویت افکار و گسترش باورها و اقتدار علمای حنبلی سعی و کوشش میکرد. رفتهرفته فعالیتهای چشمگیر ابن شهرآشوب از سوی مخالفان نادیده انگاشته میشد و او را تضعیف میکردند، از این رو بغداد دیگر مکان مناسبی برای ارایهٔ فعالیت ابن شهرآشوب نبود. وی بغداد را به قصد شهر تاریخی و عالمپرور حله ترک کرد و به آن دیار مهاجرت ساخت. ابن شهرآشوب در سال ۵۶۷ ه.ق برابر ۵۵۰ یا ۵۵۱ ه.خ کرسی درسش را در حله رونق بخشید و شروع به آموختن و شاگردپروری کرد. همچنین اینگونه مینماید که در همین سفر و ابن بطریق ازش حدیث شنیدهاند. ۲۴ سفرش به موصل گویا هنگام وزارت جلالالدین ابوالحسن علی بن محمد در ۵۷۱ق یا ۵۵۴ خورشیدی صورت گرفتهاست و احتمالاً با برکناریاش از وزارت در ۵۷۳ ق (۵۵۶ یا ۵۵۷)، ابن شهرآشوب موصل را به آهنگ حلب (شهر ستارگان) -که از زمان حمدانیان پناهگاه شیعیان گشتهبود- ترک کرد.
نویسندهٔ روضات الجنات میگوید: «علت انتقال ابن شهرآشوب از عراق به شهر حلب آن بود که شهرستان مزبور در آن روزگار مجمع رجال و بزرگان بوده و مردمِ آنجا هم عموماً با امامیمذهبان به خوبی رفتار میکرده[اند] و به مناسبت اینکه شهرستان حلب تحت نظر آل حمدان بود که امامیمذهب بودهاند… نسبت به علمای شیعه احترام میکردن.
درگذشت
او در شب جمعهٔ ۲۲ شعبان ۵۸۸ ه.ق تقریباً برابر ۱۸ شهریور ۵۷۱ ه. خ در حلب درگذشت و در جبل الجوشن در نزدیکی محلی مشهور به مشهد الحسین(ع) به خاک سپرده شد. به خطا وفات او را در مشهد گنجافروز از روستاهای بارفروش (بابل) دانسته اظهار کردهاند که آرامگاهش در آنجا زیارتگاه مردم است.
جایگاه علمی
استادان
ابن شهرآشوب درس استادان بسیاری را درک کرده که از جمله آنها میتوان از احمد غزالی، جارالله زمخشری، ابوعلی طبرسی، ابوالحسن بیهقی فرید خراسان، خطیب خوارزمی و قطبالدین راوندی نام برد. شنید ابن شهرآشوب از ابوحامد غزالی برخلاف آنچه از ظاهر عبارت مناقب (۱/۱۱) برمیآید، بعید به نظر میرسد، زیرا غزالی از ۵۰۰ ه.ق برابر ۴۸۵ یا ۴۸۶ ه.خ کرسی آموزش دادن را رهاند، و ابن شهرآشوب در این تاریخ تنها یازده سال داشته و نمیتوانسته به سفر بپردازد.
کلاً افراد زیر را استادان شیخ دانستهاند:
شیخ شهرآشوب، شیخ علی (پدر دانشمندش(، واعظ نیشابوری، شیخ ابوعلی فضل بن حسن تفرشی )طبرسی( ، ابومنصور طبرسی، قاضی سید ناصحالدین آمدی ، عبدالجلیل قزوینی رازی، سید فضلالله راوندی، قطبالدین راوندی، ابوالحسن علی بن ابوالقاسم بیهقی
ابن شهرآشوب همچنین در محضر گروهی از علمای اهل سنت نیز تحصیل کردهاست که سرشناسترین آنها ایشانند:
ابوعبدالله محمد بن احمد نطنزی، جارالله زمخشری معتزلی
شاگردان
از شاگردان و راویان ابن شهرآشوب میتوان ابن ادریس حلی، ابن بطریق حلی، ابن ابوطی حلبی و ابن زهرهٔ حلبی را نام برد. در اثر برداشتی نادرست از عبارت علامهٔ حلی که از ابن شهرآشوب به «شیخنا» (شیخ ما) تعبیر کرده، علامهٔ حلی را از شاگردان وی دانستهاست، لاکن با توجه به زادن علامهٔ حلی در ۶۴۸ قمری برابر ۶۲۹ یا ۶۳۰ خورشیدی، این نشدنی است.
وی زمانی که در شهرهای بغداد، حله و موصل میزیست و در اواخر عمر که در شهر حلب بود، و در دیگر شهرهای اسلامی، شاگردان بسیاری تربیت کرد که از این میان به افراد زیر شاید سرشناسترند:
علامه سید محمد بن زهرهٔ حلبی
شیخ جمالالدین ابوالحسن علی بن شعرهٔ حلی جامعانی، شیخ تاجالدین حسن بن علی دربی، شیخ یحیی بن محمد سوراوی، یحیی بن ابوطی حلبی، سید کمالالدین حیدرحسینی
مهارتها
زبردستی ابن شهرآشوب در علوم قرآنی و حدیث و رجال از آثار بازماندهاش بهخوبی هویدا است. گرچه کتابی شناخته در فقه و اصول نداشته، در این دو رشته بسیار آگاه بودهاست، چنانکه شاگردانش را اغلب با لقب فقیه یادش میکردند.
در شعر نیز دستی داشت و این مطالب از توجه به گزیدههای شعر در کتاب مناقب و نیز از خاتمهٔ معالم العلماء در ذکر شاعران اهل بیت برمیآید. وی خود نیز شعر میسروده و ازش اشعاری پراکنده در فضائل امامان در کتاب مناقب آمدهاست.
آثار و گردآوریها
آثار چاپی
مناقب آل ابی طالب (نازمایههای فرزندان ابوطالب)، معالم العلما (نشانههای دانشمندان(.، متشابه القرآن و مختلفه (همانندیهای قرآن و گوناگونیهایش)، أعلام الطرائق فی الحدود والحقائق
آثار خطی
مثالب النواصب :بدیهای آشکارکنندهٔ ناصبیان
این کتاب را خود گردآورنده در معالم العلما و در اجازهای که به شاگردش علیِ جعفر جامعانی داده (افندی، ۳/۳۸۳)، ذکر کردهاست. نسخهای از این کتاب در کتابخانهٔ سپهسالار موجود است.
آثار یافتنشده و منسوب
خود گردآور در کتاب معالم العلماء و اجازهاش به جامعانی این کتابها را آوردهاست:
المخزون و المکنون فی عیون الفنون (اندوختهها و پنهانیهای چشمههای هنر)، مائدة الفائدة، المثال فی الامثال، الحاوی فی الفتاوی، الاوصاف، المنهاج.
از این آثار اغلب جز نام چیزی در دست نیست. تنها خود مؤلف در مناقب یاد آوردهاست که در خطبهٔ بی الف و بی نقطهٔ امیرالمؤمنین علی(ع) را در المخزون آوردهاست. نیز صفدی مورد مائدة الفائدة گفته در این کتاب مطالب نادر و کمیاب گرد آوردهاست. پسر شهرآشوب در معالم کتاب دیگری را با عنوان الاسباب و النزول علی مذهب آل الرسول آورده که ظاهراً همان کتاب بیان التنزیل است که نزد علامهٔ مجلسی بوده و او ازش در بحار نقل کرده، اظهار کرده که کتابی کوچک ولی پرمحتوا است.